تنهایی
چه قدر سخته تنهایی،چه قدر سخته تنها تر شدن و چه قدر سخت و
سخت تر تنها ماندن.وقتی تنها
بودم تو شودی پناه لحظه هام ،همدم بی کسی هام،کم کم عاشقت
شدم.دیگه احساس تنهایی
نمیکردم که...که تو رفتی و منو با کلی حرف تویی دلم تنها
گذاشتی.....حالا من موندم تنها،بدون
تو،بدون تویی که،یه روزی همدم لحظه هام شودی حالا تنها موندم با
خطرت با تو بودن،اشکها و
گریه هام....
واقعا سخته یکی را دوست داشته باشی و بدونی بهش نمیرسی،چه قدر
سخت که نخوای یکی را دوست داشته باشی چون میدونی پیشت نیست
و هیچ وقت بهش نمیرسی.....
وقتی بودی ،هر روز برای دوباره بودن با تو عاشق تر میشدم ،هر روز برای
تورو خواندن،مشتاق تر میشودم،تا این عشق و شور با خداحافظی تو .....به
انتظار تبدیل شد.....
اگه میفهمیدی چی میگم شاید نمیرفتی،اگه اشکام را میدید شاید
تنهام نمی گذاشتی ،اگه....
و تمام حرفات را تو قلبم پر کردی وقتی گفتی:نمی خوام با تو باشم...
حالا هر روز به یاد خندهات به یاد لبخندهای شیرینت گریه می کنم و واسه
دوباره بودن با تو دعا.......(دوست دارم!برگرد)
نظرات شما عزیزان: